ترکمنها
به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


مراسم ازدواج ترکمنها

عروسی ترکمن
فاصله سنی در میان ترکمنها مسأله ای نیست. در گذشته مرد پنجاه ساله با دختر هشت، نه ساله و زن سی ساله با پسر پانزده ساله ازدواج می‌کرد. گاهی نیز ازدواج در سنی....

 

ترکمنها پدرتبار هستند. آنها پیش از این سده دارای خانواده های گسترده بسیار بزرگ با یک رییس خانواده (پدر) مقتدر و مستبد بوده اند. خانواده کوچکتر و هسته ای (زن و شوهری)، در قرن حاضر و به تدریج در میان آنها پا گرفته است.
در میان ترکمنها، فعالیتهای زن و مرد به طور جداگانه مشخص شده است. مردان کارهای کشاورزی و دامداری را انجام می‌دهند در حالی که زنان به کارهایی همچون برپا کردن و برچیدن (اُی) (آلاچیق ترکمنی)، تهیه آرد، چیدن و خشک کردن میوه، دوشیدن شیر گاو و گوسفند، قالی بافی، نمدمالی، تهیه لبنیات و تمیز کردن پشم می‌پردازند. گذشته از آن، زنان فعالیتهای دیگری همچون بزرگ کردن بچه، نگهداری کودک، آشپزی و شست و شو را انجام می‌دهند.
در جامعه ترکمن، زنان در طبقه پایینتر از مردان قرار می‌گیرند. زنان نمی‌توانند با مردان در یکجا و در یک محوطه باشند. زنان جوان باید از بزرگان خانواده اطاعت کنند و آنها همچنین باید همواره و حتی در میان زنان آهسته صحبت کنند.

ازدواج، بخصوص از جهت اقتصادی در میان ترکمنها اهمیت دارد. ترکمنها دارای اجداد مشترک در تمام رده ها هستند. یعنی در خانواده دارای یک جد مشترک (پدر) بوده، در طایفه نیز جد مشترکی دارند که فاصله اش بیشتر است همین طور تا سطح قبیله و کل جامعه ترکمن که «اُغوذخان» جد مشترک همه آنهاست، در نتیجه ترکمنها در هر رده با هم نزدیکی و قرابت داشته و دارای جد مشترک هستند.
بنابراین، در میان ترکمنها، ازدواج به مفهوم وصل کردن خانواده ها و دارای جد مشترک شدن، بی معنا است. زیرا همواره این مورد در بین آنها وجود دارد. ازدواج در بین ترکمنها از این جهت مهم است که باعث می‌شود یکی از افراد فعال اقتصادی یعنی زن، از خانواده دهنده زن یعنی خانواده (عروس) کم می‌شود و در مقابل یک عضو فعال به خانواده گیرنده زن (یعنی خانواده داماد) اضافه می‌شود. بنابراین خانواده ای که زن را می‌گیرد باید به خانواده ای که زن را می‌دهد شیربها بپردازد.
فاصله سنی در میان ترکمنها مسأله ای نیست. در گذشته مرد پنجاه ساله با دختر هشت، نه ساله و زن سی ساله با پسر پانزده ساله ازدواج می‌کرد. گاهی نیز ازدواج در سنین پایین برای دو طرف (زن و شوهر) اتفاق می‌افتاد. در حال حاضر سن ازدواج در میان ترکمنها بالا رفته است.
ترکمنها به ازدواج به عنوان یک رسم زندگی و یا چیزی طبیعی، مثل چیزهای دیگر نگاه می‌کنند. ازدواج و تولیدمثل به قدرت خانواده و طایفه می‌افزاید و رشد جمعیت را تسریع می‌کند.

در جامعه ترکمن معمولاً پدر برای پسرش زن پیدا می‌کند و قراردادهای مربوط به ازدواج را انجام می‌دهد. شیربها، نیز به وسیله پدر داماد به پدر عروس داده می‌شود. اگر داماد در هنگام ازدواج مستقل بوده یعنی بیوه باشد یا بخواهد زن دوم بگیرد، در این صورت خودش باید قراردادهای مربوط به ازدواج را انجام داده و شیربها را بپردازد. اگر پدر عروس فوت کرده باشد، شیربها به بزرگترین مرد خانواده پدر عروس که معمولاً بزرگترین برادرش است، داده می‌شود.
معیار انتخاب همسر در میان دهندگان و گیرندگان زن فرق می‌کند. خانواده زن ترجیح می‌دهند که دخترشان را به خویشاوند نزدیک و تقریبا هم سن، نه به غریب، حتی ازدواج نکرده، شوهر دهند. در حالی که برای خانواده داماد (گیرندگان زن)، عروس ازدواج نکرده، برای داماد ازدواج نکرده، سالم بودن عروس و فعال بودن او و بچه آوردن مهم است.

آداب و رسوم مربوط به ازدواج ترکمنها مفصل و طولانی است. نخستین مرحله ازدواج تعیین مخارج و شیربهاست. در میان ترکمنها تعیین کننده شیربها معمولاً وضعیت تأهل مرد است یعنی: مرد یا مجرد است یا بیوه و یا متأهل؛ هر یک از اینها می‌توانند یا با دختر ازدواج کنند یا با زن بیوه. مرد مجرد با دختر مجرد، 10 مال شیربها لازم دارد. مرد بیوه با دختر مجرد، 20 مال شیربها لازم دارد. علتش این است که اولاً دختر مجرد باید جایی رود که قبلاً زنی آنجا بوده و بعد مرده است. این مسأله برای دختر مجرد چندان خوش آیند نیست و معمولاً کسی که زنش می‌میرد سنش بالاست. از طرفی معمولاً چند تا بچه هم دارد، به همین دلیل خانواده دختر، دخترشان را با اکراه می‌دهند و اگر بخواهند این کار را انجام دهند مال بیشتری طلب می‌کنند. (یک گوسفند یا یک شتر را یک مال گویند، اما امروز جای مال را پول نقد گرفته اما سبتها حفظ شده است).
اگر دختر مجرد با مرد متأهل ازدواج کند 30 مال، شیربها لازم دارد. اگر زن، بیوه باشد پسرهای مجرد با او ازدواج نمی‌کنند مگر اینکه زن شوهر مرده، زن برادر مرد باشد که به عقد وی (یعنی برادر کوچکتر) در آید.
چون پسرهای مجرد با زنان بیوه ازدواج نمی‌کنند این زنهای بیوه الزاما یا با مرد متأهل ازدواج می‌کنند یا با مرد بیوه که در این صورت میزان شیربهای زنان بیوه بالاست؛ یعنی بیشتر از مقداری است که اگر زن بیوه با برادرشوهر مرده خود ازدواج می‌کند. شیربهای زنهای دوم تا چهارم نیز معمولاً بیشتر از زن اول است. شیربها به اضافه مخارج عروسی باید به وسیله داماد (معمولاً پدر داماد) پرداخت شود. شیربها برای دختر و پسری که برای نخستین بار ازدواج می‌کنند 10 مال است.
جشن ازدواج معمولاً در هفته های آخر پاییز یعنی وقتی که چیدن پنبه آغاز می‌شود، انجام می‌گیرد. البته لازم به تذکر است که این امر، امروزه مصداق کاملی ندارد و ترکمنها هر وقت که صلاح بدانند ازدواج می‌کنند.

سه یا چهار زن از خویشاوندان داماد مقداری نان را در سفره ای گذاشته و به خانه پدر عروس می‌روند. پس از سلام و احوالپرسی و خوردن چند استکان چای، یکی از زنان سفره را باز می‌کند و نان را میان افرادی که حاضرند تقسیم می‌کند. در آن زمان پدر عروس نیز گوسفندی را قربانی کرده و با گوشت آن غذایی به نام «باترمه» درست کرده و از مهمانان و نیز چند تن از همسایگان پذیرایی می‌کند. پدر عروس با انجام این عمل موافقت خود را با عروسی اعلام می‌دارد.
روز بعد، پدر داماد چند تن از ریش سفیدان طایفه خود را برای نهار یا شام دعوت می‌کند. او در باره عروسی پسرش با آنها به صحبت و مشورت می‌نشیند. آنها به او تبریک گفته و هزینه عروسی و شیربها را برآورد می‌کنند. اگر پدر داماد به آن میزان پول نداشته باشد، ریش سفیدان هر کدام طبق وضعیت مالی خود مقداری پول به او می‌دهند. فردای آن روز چند نفر از افراد خانواده داماد به نزدیکترین شهر رفته و لوازم مورد نیاز عروسی را فراهم می‌کنند.

دعوت شدگان یک روز قبل از عروسی آمده و در منزل پدر داماد یا خویشان خود اقامت می‌کنند. روز بعد، این جماعت همراه با چند نفر ریش سفید طایفه داماد برای آوردن عروس به خانه پدر عروس می‌روند. در گذشته عروس را با شتر می‌آوردند اما این روزها با ماشین به خانه داماد می‌رود.
وقتی مردم به منزل پدر عروس می‌رسند همه آنها به جز مادر و بزرگترین خواهر داماد، از ماشین پیاده شده و قدم به منزل پدر عروس می‌گذارند. گروهی از زنان فامیل عروس به آنها خوش آمد می‌گویند و هر زن خویشاوند عروس، پای یک زن خویشاوند داماد را گرفته و تلاش می‌کند او را به زمین بزند.
پس از آن همه آنها به منزل پدر عروس وارد شده و به اتاقها یا «اُی»هایی که برای این کار در نظر گرفته شده است می‌روند. مردان و زنان به اتاقها یا «اُی»های جداگانه می‌روند و با چای و غذا پذیرایی می‌شوند. عروس را با ندیمه هایش به اتاق یا «اُی» خویشاوندانش می‌برند.
پس از صرف غذا و چای یکی از مردان خویشاوند داماد می‌گوید: «ما حالا غذا خوردیم، بنابراین وقت رفتن است».

یکی از ریش سفیدان طایفه عروس در پاسخ می‌گوید: «خوب ... خداحافظ ... اما چیزی را که آورده اید بدهید.» پیرترین ریش سفید طایفه داماد شیربها را می‌آورد و در یک دستمال قرار می‌دهد و به ریش سفید طایفه عروس می‌دهد. او نخست پول را می‌شمارد و مقدار کمی‌ از آن را در همان دستمال گذاشته و به ریش سفید طایفه داماد پس می‌دهد. پس از آن آخوند یا یکی از ملاها سوره ای از قرآن مجید را قرائت می‌کند و سپس همه از اتاق بیرون می‌روند.
ریش سفید طایفه داماد به زنان طایفه داماد می‌گوید: «ما اجازه گرفتیم ... شما می‌توانید عروستان را به خانه ببرید.» این زنها که بیشتر زن برادر یا زن دایی و یا زن عموی داماد هستند پس از شنیدن این کلمات به اتاق یا «اُی» عروس و ندیمه هایش می‌روند و در مقابل ندیمه های عروس می‌نشینند. اگر عروس، زن اول داماد نباشد، نخست باید مقداری پول به ندیمه ها داده شود تا اجازه رفتن به اتاق را بدهند. وقتی آنها وارد اتاق شدند عروس در میان زنان دو خانواده می‌نشیند. در این موقع یکی از زنان خانواده داماد یک چادرشب قرمز بر روی عروس می‌اندازد تا با آن عروس را بپوشاند اما یکی از ندیمه های عروس (تعداد این ندیمه ها گاهی به 30 نفر رسیده است) آن را به طرف او پرت می‌کند. این کار سه بار تکرار می‌شود. در بار سوم، زن چادرشب را با ترشرویی مصنوعی روی سر عروس انداخته و به سختی او را در آغوش گرفته و سعی می‌کند او را از اتاق بیرون ببرد. در این هنگام زنان خانواده عروس با او نزاع می‌کنند و زنان دیگر خانواده داماد هم وارد نزاع می‌شوند. در این حال چند نفر از زنان خانواده داماد از فرصت استفاده کرده عروس را به بیرون اتاق می‌برند. پس از این اتفاق، نزاع ساختگی پایان می‌گیرد.
بعد از اینکه عروس را از اتاق بیرون آوردند، مردان و زنان طایفه عروس، او را دور کرده و به طرف ماشین می‌برند.
عروس همراه با چند نفر از ندیمه هایش سوار ماشین می‌شود. جهیزیه عروس را نیز در ماشین می‌گذارند. وقتی ماشین شروع به رفتن می‌کند، خویشاوندان عروس به طرف آن سنگ و کلوخ پرتاب می‌کنند.

وقتی عروس به منزل داماد می‌رسد آنجا بسیار شلوغ می‌شود. زنان خانواده داماد، برنج و «باترمه» می‌پزند و تمام بزرگسالان، جوانان، بچه ها و دیگر زنان، منتظر آمدن عروس هستند. زنان معمولاً لباس نو پوشیده و با خود نوعی شیرینی به نام «قِتلمه» می‌آورند. «قتلمه» را در سفره ای گذاشته و به عنوان هدیه به مادر داماد می‌دهند. مادر داماد نیز در عوض برای آنها روسری، پارچه یا چیز دیگر می‌فرستد.
وقتی ماشین عروس به منزل داماد می‌رسد، عروس و دیگران از ماشین پیاده می‌شوند. پدر داماد به آنها خوش آمد می‌گوید. مادر داماد مقدار کمی‌ آرد گندم به عنوان نشانه خوشبختی و برکت روی سر عروس می‌ریزد، تمام خویشاوندان داماد، میوه، خشکبار و سکه های پول از کنار داماد به داخل جمعیت می‌ریزند که به وسیله مردان، جوانان و بچه ها جمع آوری می‌شود.
عروس و ندیمه های او به یک اتاق یا «اُی» که متعلق به نزدیکترین خویشاوند داماد است برده می‌شوند. چند نفر از زنان جوان خانواده داماد از قبل در اتاق بوده و در را بسته اند. برای اینکه در را باز کنند یکی از ندیمه های عروس مقداری پول در دستمال گذاشته و از سوراخ در به آنها می‌دهد و می‌گوید: «برای شماست».
زنان جوان پس از گرفتن پول در را باز کرده و بیرون می‌روند. در این هنگام عروس خیلی خسته است. ندیمه ها، عروس را در اتاق می‌نشانند. اتاق با آمدن زنان و دختران خویشاوند داماد شلوغ می‌شود.

ریش سفیدان، ملاها و سایر مهمانان مرد در اتاق دیگری می‌نشینند و غذا می‌خورند، پس از آن برای عروس و داماد غذای مخصوص می‌آورند. این غذا از گوشت گوسفند درست شده که قبل از آن به دو بخش تقسیم شده است؛ یک بخش را به عروس و بخش دیگر را به داماد می‌دهند.
پس از صرف این غذا چهار نفر از طلبه های آخوند نزد داماد رفته و به او گوشزد می‌کنند تا وکیل خود را برای انجام مراسم مذهبی ازدواج معرفی کند. آنها از نزد داماد برگشته و وکیل او را معرفی می‌کنند و وکیل نیز به عنوان موافقت، سر خود را تکان می‌دهد. پس از آن به اتاق عروس رفته و از او نیز می‌خواهند تا وکیل خود را معرفی کند. آنها از نزد عروس به اتاق برگشته و وکیل عروس را نیز معرفی می‌کنند و وکیل نیز سر خود را به نشانه موافقت تکان می‌دهد. در این زمان آخوند هر دو وکیل را احضار کرده و نخست از وکیل عروس می‌پرسد: «شما اینجا چکار دارید؟»
او در حالی که به وکیل داماد اشاره می‌کند می‌گوید: «من طلبی از این شخص دارم که باید همین حالا پس بگیرم.»
در این موقع وکیل داماد با حالتی عصبی می‌پرسد: «من چگونه بدهکار شما شده ام؟»
سپس یک دعوای ساختگی بین آنها آغاز می‌شود. سرانجام آخوند آنها را نصیحت کرده و یک شیرینی را به دو قسمت تقسیم کرده و هر قسمت را به یکی از آنها می‌دهد و دعوای ساختگی تمام می‌شود. پس از آن آخوند صیغه عقد را جاری می‌کند. در این هنگام چند زن به نشانه بریدن نفرین دشمنان این ازدواج، قیچی را باز و بسته کرده و به هم می‌زنند.

بعد از جاری شدن صیغه عقد به وسیله آخوند، شیرینی یا گاهی شربت به تمام افرادی که در آنجا هستند داده می‌شود. پس از آن همگی ازدواج را تبریک گفته و برای مراسم «سمچک» می‌روند.
«سمچک»، رسمی‌ است که در آن هر مردی از خانواده یا طایفه داماد که می‌خواهد دوستی و شادی خود را نشان دهد، بالای پشت بام رفته و یک نشانه (معمولاً جعبه کوچک یا چوب) را نشان داده و مبلغی پول را اعلام می‌کند. سپس آن را به طرف جمعیت پرت می‌کند. کسی که آن را بگیرد و به او پس بدهد مقدار پول اعلام شده را خواهد گرفت. در این مراسم، زنان فقط نظاره گرند.
پس از این مراسم، داماد با راهنمایی چند تن از زنان خویشاوندش به اتاق عروس می‌رود. یکی از زنان، انگشت کوچک عروس و داماد را روی هم قرار داده و از داماد می‌خواهد که هرگز به عروس نان جو ندهد، لباس بد نپوشاند و اجازه ندهد که دیگران به او زخم بزنند. به این مراسم «الّشدرمه» می‌گویند.
پس از آن، داماد از اتاق بیرون آمده و دوستان وی او را به اتاق دیگر می‌برند. او در آنجا چند استکان چای خورده و سپس به اتاق عروس برمی‌گردد.
شب هنگام، داماد و عروس و دو تن از ندیمه هایش در اتاق باقی می‌مانند. معمولاً پرده ای در اتاق هست که اتاق را به دو بخش تقسیم می‌کند. عروس و داماد به بخش دیگر اتاق در پشت پرده می‌روند.
در هنگام شب، آوازخوانی ترکمنی نیز وجود دارد که معمولاً در یک چادر بزرگ انجام می‌شود و تا نیمه شب ادامه دارد.

داماد، عروس و ندیمه هایش در روز بعد به خانه داماد می‌روند. آنها پرده را نیز با خود می‌برند و یک شب را نیز در آنجا می‌مانند (پرده ای که اتاق را به دو بخش تقسیم می‌کرد). پس از آن پدر و مادر و چند تن از خویشاوندان داماد، عروس را به خانه پدرش برمی‌گردانند. عروس یک یا دو سال در منزل پدرش می‌ماند و برای زندگی آینده اش قالی بافته و نمد درست می‌کند و معمولاً داماد در این مدت نمی‌تواند عروس را ببیند. همچنین او نباید به طرف منزل پدر عروس برود مگر آنکه عروس، زن اول او نباشد. پس از تمام شدن این مدت، خانواده عروس او را به خانه داماد برمی‌گردانند. او به مدت 20 ـ 15 روز در آنجا می‌ماند و دوباره آنها او را به خانه پدرش برمی‌گردانند. این بار عروس پس از 11 ـ 10 ماه برمی‌گردد و در این مدت داماد می‌تواند پیش او برود و او را ببیند.
ممکن است عروس نخستین فرزندش را در این مدت در خانه پدرش به دنیا بیاورد. پس از این زمان، والدین داماد به خانه والدین عروس رفته و عروسشان را برای مدتی که گاه به چندین سال می‌رسد به خانه خود می‌آورند. در این مدت منزل جدید داماد یا «اُی» او نیز آماده شده و آنها زندگی جدیدی را در آنجا شروع خواهند کرد.
لازم به ذکر است که آداب یاد شده در میان ترکمنهای کنونی ایران از بین رفته است بخصوص در میان «گوکلانها» که قبل از دیگر گروههای ترکمن به یکجانشینی پرداخته اند و در نتیجه با شهرهای اطراف در ارتباط بوده و تغییرات فرهنگی را زودتر پذیرفته اند.
چنین است در مورد گروههای دیگر ترکمن یعنی «یموتها» و «تکه ها». و در حال حاضر کمتر خانواده‌ای را می‌توان یافت که فاصله ازدواج تا همخانه شدن آنها به بیش از یک سال برسد.

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ

www.seemorgh.com/culture
منبع: hawzah.net



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی