نوروز و قاجارها
به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام ایزد یگانه

  نوروز و قاجارها

  بخشى از باب بيست  و پنجم كتاب «تاريخ ايران» نوشته جان مالكوم به موضوع جشن نوروز و شیوه برگزارى آن در عهد فتحعلى شاه قاجار ویژه دارد. مالكوم نخستين فرستاده حكومت انگليسى هندوستان به ايران بود كه بناى روابط بعدى دو كشور را پى ريزى كرد. او دو بار به ايران آمد و اندوخته ها و آموخته هاى خود را در كتابى ارزشمند به نام «تاريخ ايران» گرد آورد. اين كتاب توسط يك ايرانى مقيم هند به نام ميرزا اسماعيل حيرت به نثرى شيرين ترجمه شده است. به مناسبت اين روزها بخش هاى مربوط به نوروز كتاب نامبرده را مرور مى كنيم.
 «عيد نوروز كه روز وصول شمس به نقطه تقاطع ربيعى است... تا هنوز به سياق روزهای قديم در اهالى ايران جارى است. سنيان بر اين رسم طعن كنند و از رسوم كفار دانند، اما ايرانيان سبب ديگر از براى اجراى اين جشن پيدا كرده اند بدين وجه كه آن روز را جلوس حضرت على به خلافت دانند. افسانه هاى بسيار در باب اين روز گفته شده است. گبرانى كه سابقاً سكنه ايران بودند حساب سال را به قاعده دوره خورشیدی مى كردند. سال قمرى در ايشان رسم نبود. سال ايشان به دوازده قسمت مى شد، هر يك قسمت را ماه مى گفتند و از براى هر ماه و هر روز از هر ماه نامى داشتند و اين نام ها را از نام فرشتگانى گرفته بودند كه موكل هر ماه و هر روز مى دانستند و گويند عادت پادشاهان گذشته ايران آن بود كه در هر روز لباس مخصوص مى پوشيدند چنانكه نام نوروز «هرمزد» و لباس مخصوص به آن قرمز زربفت بوده است و دلايل عديده گفته شده است به جهت اينكه چرا اين روز به جهت عيد اختيار شده است. يكى از مصنفين مى گويد كه خدا در اين روز شروع به ايجاد جهان كرده سيارگان را به حركت انداخت. ديگرى گويد كه جمشيد چون بناى [شهر] اصطخر را تمام كرد در اين روز در آن داخل شد و حكم كرد تا آن را عيد كنند. بالجمله افسانه هاى ديگر نيز در اين باب بسيار گفته اند، لكن حقيقت اين است كه ابتداى ربيع (بهار) است و انتهاى شتا (زمستان) و موسم شادى و نشاط طبيعت.»
 

  •دوران فتحعلى شاه
 

  «رسم در ايران اين است كه به جهت اجراى مراسم نوروز پادشاه از شهر بيرون مى رود و از وزرا و امرا و اعيان و سپاه نيز هر قدر حضور دارند ملتزم ركاب مى شوند. سراپرده پادشاهى را در فضاى گسترده برپا مى كنند و تخت پادشاه را در آن مى نهند. در ابتدای تحويل [سال] پيشكش هاى حكام بلاد و ماليات ولايات را مى گذرانند و تا چند روز به عيش و عشرت مى گذرانند. از جمله اسباب نشاط اين روزها اسب دوانى است و اسبان پادشاه غالباً بر ساير اسبان غالب مى آيند و پادشاه چابك سواران را با انعام و احسان شاهانه مفتخر و مشكور مى سازد... پادشاه همه امراى درخانه (دربار) را به تشريفات شاهانه و خلاع ملوكانه -على حسب درجاتهم- (يعنى متناسب با شأن هر يك) مباهى و مفتخر مى سازد و هر يك از امرا نيز خدمتكاران خود را على قدر مراتبهم به جايزه و انعام خرسند و خوشنود مى گردانند. در جميع اطراف مملكت اين عيد را مى گيرند و غالباً تا يك هفته طول مى كشد اما اصل روز اول است. در اين روز جميع طبقات ناس (مردم) لباس نو مى پوشند و با يكديگر معانقه و مصاحفه مى كنند و در خانه ها شيرينى مى دهند... يكى از مخصوصات سلاطين ايران اين است كه هميشه بايد يك دسته مغنى و مطرب داشته باشند و در اعياد و ايامى كه در لشكر مى باشند لواى مخصوص برپا كنند.» («تاريخ ايران»، جان مالكوم، ترجمه ميرزا اسماعيل حيرت)

 

  •عهد ناصرى
 حدود پنجاه سال پس از نخستين سفر مالكوم به ايران، كلنل جاستين شيل سفير بريتانيا در تهران بود. همسر او مارى شيل خاطرات خود را از دوران اقامت در ايران به صورت كتابى منتشر كرده است. روايت او از مراسم نوروز صورتى را نشان مى دهد كه اين جشن در ابتدای عهد ناصرالدين شاه قاجار داشته است: «۱۰ مارس ۱۸۵۰: نوروز نزديك است. كلنل شيل امروز مايل بود با صدراعظم (اميركبير) ملاقات كند، ولى به او خبر دادند كه حضرت اشرف مشغول تهيه و انتخاب شال هايى است كه روز بيست و دوم همين ماه (نوروز) به عنوان انعام و بخشش شاه به كليه دربارى ها اعطا خواهد شد. در چنين روزى بسته به اهميت و مقام افراد، از شال هاى كشميرى كه نصيب مردان (رجال) والامقام مى شود گرفته تا قبا و پيراهن چيت _ براى خدم و حشم دربارى- به آنها تعلق خواهد گرفت... با اينكه در اين دوران از شكوه و بزرگی جشن هاى نوروزى كاسته شده و ارزش هداياى متبادله نيز نقصان يافته، بسيار بعيد به نظر مى رسد كه اين جشن ملى باستانى روزى در ايران ملغى شود، زيرا برگزارى آن در موقعيتى است كه اصولاً فصل جشن و سرور و شادى همگانى است و بايد اعتراف كرد كه ايرانى ها در مورد برگزيدن جشن سال نو معقول تر و منطقى تر از ما بوده اند. آنها به جاى اينكه تحويل سال خود را مثل ما در وسط زمستان قرار دهند، آن را طورى انتخاب كرده اند كه شروع سال جديدشان درست در لحظه ورود خورشيد به نيمكره شمالى و در حقيقت آغاز سال خورشيدى باشد... [در اين روز] همه افراد خانواده لباس نو مى پوشند و اطراف يك سفره كه در روى آن انواع خوراكى ها به سليقه رئيس خانواده چيده شده، روى زمين مى نشينند... [در لحظه تحويل سال] افراد خانواده يكديگر را در آغوش مى گيرند و سال خوشى را براى هم آرزو مى كنند. صفا و صميميت و سادگى اين مراسم تا حد زيادى نمايانگر روحيات و خصوصيات اخلاقى ايرانى ها است.» (خاطرات ليدى شيل، ترجمه حسين ابوترابيان)

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی