هرمزدگان
به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا

سالروز جنگ «هرمزدگان» و روی کار آمدن دودمان «ساسانی»

   
 

نگار پاکدل :

بنابر برابرگذاری‌های تاریخ، دیروز، ٢٠ شهریورماه، برابر بود با سالروز جنگ هرمزدگان، جنگی که به روی کار آمدن اردشیر بابکان و دودمان ساسانی انجامید. شماری از رخدادنگاران، یازدهم سپتامبر سال 226 میلادی (شهریور ماه) را سالروز جنگ هرمزدگان (نزدیک بهبهان)، برخوانده‌اند. با پایان این جنگ، دودمان اشکانی که نزدیک به ٥ سده، بر ایران فرمان راند، زمانش به سرآمد.

دولت اشکانیان به 5 سده پایید، از زمان بلاش اول به بعد، در هر گوشه‌ای از ایران یک مدعی بر تخت می‌نشست.

بنابر روایت‌های ایرانی، ساسان، موبدی در تخت‌جمشید بود. پسرش بابک، فرمانروایی کوچکی در خور را در دست داشت. بابک توانست بر تخت شاهی فارس تکیه زند و شاه آن سامان شود. پس از او، فرزندش شاپور بر تخت نشست اما حادثه امان نداد و شاپور درگذشت. پس از شاپور، برادرش اردشیر جانشین وی شد، اردشیر فرزند بابک که نیایش، ساسان بود. اردشیری که به نام اردشیر بابکان می‌شناسیم از خاندان ساسان.

آن زمان، اردوان پنجم، واپسین پادشاه پارت یا اشکانی بود. اردوان از شناسایی این سلسله‌ی جدید محلی خوداری کرد، بنابراین اردشیر به جنگ با وی رفت و پس از 3 جنگ، سپاه اردوان را در جلگه‌ی هرمزدگان (میان بهبهان و شوشتر) شکست داد.

در این نبرد، اردوان پنجم، شاه اشکانی کشته شد و اردشیر، شاهنشاه شد. اردشیر ساسانی که شیوه‌ی فرمانروایی ملوک‌الطوایفی اشکانیان را نمی‌پسندید، شهریاری نیرومندی را بنیان گذارد که با تشکیلات اداری متمرکز اما رو به گسترش امور را می‌گذراند.

آنگاه که اردشیر، شاهنشاه ایران شد، گمان بر این بود که او کرمان را به پایتختی خود برمی‌گزیند، اما او پایتخت را از تیسفون‌(کنار دجله و 35 کیلومتری جنوب بغداد امروز) منتقل نکرد و تیسفون همچنان پایتخت ایران ماند.

اردشیر با به روی کار آمدنش، به پشتیبانی از روحانیون زرتشتی پرداخت و با رسمی کردن دین زرتشتی در ایران، پشتیبانی روحانیون را از آن خود و شهریاری‌اش کرد.

او با اعلام این‌که نفوذ هلنیستی(دوره‌ی تفکر فلسفی یونان) را در ایران برخواهد انداخت و انتقام داریوش سوم را از جانشیان اسکندر خواهد گرفت و همه‌ی سرزمین‌های شاهان هخامنشی را باز‌خواهد ستاند، غرور مردم را برانگیخت.

البته با نگاهی گذرا بر تاریخ می‌توان دریافت که او به همه‌ی وعده‌های خود وفا کرد. با نبردهایش ایران را در شمال‌خاوری(:شرقی) تا جیحون و در باختر(:غرب) تا فرات گسترش داد.

دولت ساسانیان دوست داشت اقوام ایرانی در خاور کشور را نیز در زیر یک پرچم، گرد هم آورد از همین روی شماری از بزرگ‌زادگان پارس را به همراه افراد خانواده با سپاهی روانه‌ی آن سوی رود سند کرد. به نوشته‌ی «رای زاده دونیچند بالی» در کتاب «تاریخ گاکهر»، این ساسانیان در بخشی از پنجاب امروز که به راولپندی، می‌رسد، استقرار یافتند و نام خانوادگی «کیانی» و «کی» بر خود گذاردند. آنان به پیشه‌ی سپاهیگری ادامه دادند. پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، این کیانیان که به اصالت پارسی خود می‌بالیدند در گوشه‌ای از پنجاب یک دولت محلی تشکیل دادند. هم‌اکنون، ژنرال اشفاق پرویز کیانی، فرنشین ستاد ارتش پاکستان از همین کیانیان است.

ساسانیان در درازای چهار سده‌ای که فرمانروایان ایران بودند نگذاشتند حکومت روم در آسیا پیشروی کند، آیین زرتشت را دین رسمی ایرانیان گذاشتند و رومیان را وادار کردند که پیروان آیین زرتشت را در سرزمین خود به ویژه در بالکان محترم شمارند.

 

   برگرفته از تارنمای انوشیروان کیهانی‌زاده

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:هرمزدگان,تاریخ گاکهر,گاکهر,بالکان,نگار پاکدل,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی