پيشينه‌ی باستانی تهران را ناديده انگاشته‌ايم
به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


 قدير افروند، باستان‌شناس:
  پيشينه‌ي باستاني تهران را ناديده انگاشته‌ايم



  خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :
قدير افروند

  «دیر زمانی است که پیشینه، تاریخ شهرسازی و باستان‌شناسی تهران نادیده گرفته شده است. تا بدان‌جا که اکنون موزه‌ای یا مرکزی به نام تهران‌شناسی نداریم. کانون کوچکی هم در دهه‌ی گذشته برای تهران‌شناسی شکل گرفته بود، از میان رفته است، بی‌آن‌که نهاد پژوهشی و فرهنگی جای آن را گرفته باشد. در حالی‌که تهران حق بزرگی برگردن مدیریت شهری و مردمی دارد که از گوشه و کنار آمده‌اند و در این‌جا زندگی می‌کنند‏. شهر تهران به‌سادگی شکل نگرفته که ما این‌گونه آن را رها کرده‌ایم. این شهر تاریخ پر فراز و نشیب دارد و سختی‌ها دیده است. بگذریم از این‌که پس از انقلاب، گستردگی بیرون از قواره‌ای پیدا کرده و پروژه‌های تجاری، تک‌تک آثاری که هویت تاریخی تهران را شکل می‌دادند، از میان برده است.»
 
آن‌چه بازگو شد بخشی از گفتار قدیر افروند، باستان‌شناس، درباره‌ی پیشینه‌ی تاریخی شهر تهران بود. او درباره‌ی کهن‌ترین نشانه‌های تاریخی این شهر گفت: «در روزگار باستان، جایی به‌نام تهران شناخته شده نبود. در سده‌های پس از آن هم گاه‌گداری در کتاب‌های تاریخی به نام تهران برمی‌خوریم. برای نمونه، در «المسالک والممالک» استخری و «حدود العالم» از جایی به نام «بهزان»(یا: بهنان) نام بُرده شده که گمان می‌رود همین تهران کنونی باشد. گرچه همه‌ی پژوهندگان تاریخ تهران چنین برداشتی از آن ٢ نام ندارند. با این‌همه، در نوشته‌های سده‌ها پیش، از ٢ روستا به نام‌های «تهران» و «مهران» نام و نشانی می‌یابیم. مهران در نقشه‌های کهن، در جایی نزدیک به ضرابخانه، بوده است. دولاب، سوهانک، طرشت و علی‌آباد هم از روستاهای تاریخی تهران به‌شمار می‌آیند. این نیز گفتنی است که تهران تا دوره‌ی تیموریان‏ یک روستا بوده و ساختار شهری نداشته است. اما همین روستا به ٢ ویژگی آوازه داشته است: نخست باغ‌ها و درختان چنار و سرسبز آن است. تا بدان‌جا که یکی از مسافران اروپایی تهران را «چنارستان» نامیده است. دیگر، منابع‌آبی فراوان آن که سرچشمه گرفته از رشته‌کوه‌های البرز است.»

 زندگی زیرزمینی تهرانی‌ها
 
به سخن افروند، در سده‌ی هفتم مهی(:قمری)، هنگامی که «یاقوت حموی» از برابر یورش مغولان به باختر فرار کرده بود، به تهران که می‌رسد، از این‌که این روستا را پیش از آمدن مغولان ویران شده می‌بیند، شگفت‌زده می‌شود. او می‌نویسد که تهران در زیر زمین ساخته شده و ١٢ محله دارد که مردم همه‌ی محله‌ها با همدیگر اختلاف و درگیری دارند!. از این اشاره‌ی حموی درمی‌یابیم که اگر در سده‌های دور، در نوشته‌های تاریخی نشانی از تهران نمی‌یابیم، به شیوه‌ی ساخت تهران بازمی‌گردد و زندگی که مردم این روستا در خانه‌های زیرزمینی خود داشته‌اند.


  تهران به روایت یک اروپایی

 افروند سپس از نخستین مسافر اروپایی یاد کرد که تهران را از نزدیک دیده است و گزارشی از دیدار خود را در سفرنامه‌اش به‌یادگار نوشته است. افروند گفت:«در دوره‌ی تیموریان، جهانگردی اروپایی، به‌نام «کلاویخو» از تهران گذر می‌کند و این‌ روستا را، برای نخستین‌بار، شهر می‌نامد. کلاویخو در ژوییه ١٤٠٤ میلادی به تهران می‌رسد و در آن‌جا میزبانش را چشم‌به‌راه خود می‌بیند. او می‌نویسد که بر گرد تهران دیواری نیست و جای خرم و فرح‌زایی است. هرچند آب و هوای آن بسیار گرم است. این توصیفی است که کلاویخو از تهران به‌دست می‌دهد. در روزگار شاه تهماسب صفوی، حصاری، با ١١٤ برج، گرداگرد تهران کشیده می‌شود.»

  تهران و خندق این شهر

 به گفته‌ی افروند، از نوشته‌های تاریخی آن دوره درمی‌یابیم که «عودلاجان» کهن‌ترین محله‌ی تهران بوده و یکی از کانون‌های جمعیتی به‌شمار می‌رفته که ارگ حکومتی را هم دربرمی‌گرفته است. او گفت: «محله‌ی دوم؛ بازار تهران است که پیشینه‌ی آن به دوره‌ی صفوی می‌رسد. گفته‌اند که برج‌های تهران، در فاصله‌ی ٥٠ گامی همدیگر ساخته شده بودند. افزون بر این‌که خندق بزرگی نیز دور تا دور تهران کنده بودند. در جنوب تهران دروازه‌ی سپاهان ساخته شده بود که نزدیک به میدان اعدام کنونی است. در شمال، دروازه‌ی شمیران دیده می‌شد که خیابان امیرکبیر امروزی است. در خاور دروازه دولاب بود که نزدیک به بازار شاپور است، و در باختر دروازه قزوین جای داشت که نزدیک به میدان قیام است.»

   نخستین ارگ سلطنتی تهران را کریم‌خان زند ساخت
 
افروند آن‌گاه به توسعه‌ی تهران در زمان شاه عباس صفوی اشاره کرد و افزود: «در این زمان در تهران چهارباغی ساخته می‌شود که گمان می‌رود طرح نخستین ارگ و کاخ گلستان و شمس‌العماره‌ای است که در زمان‌های پس از آن ساخته شد. اما نخستین ارگ سلطنتی تهران را کریم‌خان زند ساخت. او می‌خواست تهران را به پایتختی برگزیند. اما سرانجام به شیراز رفت و آن‌جا را تختگاه خود کرد. با آمدن قاجاریه و بنیان‌گذاری این سلسله به‌دست آغامحمدخان‏، تهران پایتخت ایران شد. چون این شهر نزدیک به گرگان، خاستگاه ایل قاجار، بود. آغامحمدخان در سال ١٢٠٠ در تهران تاجگذاری کرد. اما بسیار زود دریافت که این شهر شایستگی پایتختی ایران را ندارد. چون همه‌ی جمعیت آن بیش از ١٥ هزار تَن نبود. از این‌رو، شاه قاجار دستور داد تا مهندسان و بناها و  سنگ‌تراشان را از اصفهان به تهران بیاورند و شهر را گسترش دهند. بی‌درنگ بسیاری از فوج‌های نظامی، همراه با خانواده‌های خود به تهران سرازیر شدند و بر شمار جمعیت این شهر افزودند.»

 موریه: تهران در خور سنجش با اصفهان نیست

 به سخن افروند، در زمان فتحعلی‌شاه قاجار یک مامور انگلیسی به نام «جیمز موریه» به تهران می‌آید. او برای تهران ٦ دروازه نام می‌بَرد. ٤ دروازه همان است که پیشتر نام بردیم. ٢ دروازه‌ی دیگر، یکی نزدیک باب‌همایون کنونی است و دیگری دروازه راه‌آهن. موریه تهران را هرگز در خور سنجش با شهری همانند اصفهان نمی‌داند و می‌نویسد که تنها ٢ میدان دارد و ٣-٤ مدرسه. از ٢ بنای سلطنتی هم یاد می‌کند که یکی «قصر قجر»(زندان قصر کنونی) بوده است و دیگری «نگارستان»، که اکنون در شمال میدان بهارستان است. از این توصیف موریه، و دیگر مسافران اروپایی، درمی‌یابیم که در دوره‌ی فتحعلی‌شاه، تهران، دست‌کم از دید بهداشتی، وضعیت خوشایندی نداشته است. در دوره‌ی محمدشاه، جانشین فتحعلی‌شاه، جمعیت تهران به ١٠٠ هزار تَن می رسد.

 گسترش تهران از زمان ناصرالدین‌شاه

 افروند آغاز گسترش پی درپی شهر تهران را به دوره‌ی میانی سلطنت قاجاریه پیوند داد و گفت:«توسعه‌ی بنیادی تهران در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار روی داد. اعتماد‌السلطنه‏، منشی او، می‌نویسد که چون جمعیت تهران رو به فزونی گذاشت، ناصرالدین‌شاه در سال ١٢٦٨ دستور داد ٢٠٠ باب خانه در بیرون حصار تهران بسازند و باغات بیرون حصار را کسی به نام «معمارباشی» بسپارند تا او زمین‌ها را به مردم بفروشد. در سال ١٢٨٤ مهندسی فرانسوی به تهران آورده می‌شود تا برپایه‌ی الگوی شهر پاریس، تهران را توسعه دهد. در همین سال خندقی به درازای ٣ فرسخ، پیرامون تهران کشیده می‌شود و شاه دستور می‌دهد که پایتخت را «دارالخلافه‌ی ناصری» بنامند. اما این نام پایدار نمی‌ماند و پس از ناصرالدین‌شاه به‌کنار نهاده می‌شود. در همین زمان است که محله‌ی چال‌میدان در جنوب عودلاجان و نیز محله‌ی سنگلج شکل می‌گیرد. افزون بر‌این‌که آمار باریک‌بینانه‌ای از سوی «میرزا عبدالغفار نجم‌الملک» از تهران فراهم می‌شود. نجم‌الملک از استادان برجسته‌ی دارالفنون بود.»
  به سخن افروند، در سال ١٢٩٩ خورشیدی و پس از کودتای سیدضیا و سردارسپه است که دگرگونی‌های بنیادینی در شهرسازی تهران روی می‌دهد و نخستین کارخانه‌ها پدید می آید و در اندک زمانی پس از آن(١٣١٣) ساخت دانشگاه تهران آغاز می‌شود.
  این سخنران درباره‌ی آغاز مدرن‌سازی شهر تهران افزود:«به همراه نظامیان قزاقی که در تهران کودتا کردند‏، افسری به نام «مارکوف» بود که با پیش آمدن انقلاب اکتبر روسیه، دیگر به کشورش بازنگشت و در ایران ماند. او در سالیان پس از آن، پروژه‌های معماری را در تهران انجام داد. از «آندره گدار» هم باید نام بُرد که ساخت موزه‌ی ایران باستان از کارهای اوست. از ایرانیان نیز باید از استاد لُرزاده، وارتان آوانسیان، لئون تادوسیان و مهندس محسن فروغی یاد کرد که ساختار نو شهرسازی تهران را شکل دادند. یک نمونه از کارهای فروغی، ساختمان بانک ملی در خیابان ١٥ خورداد کنونی است. با کار این گروه است که اندک اندک چهره‌ی تهران دگرگون می‌شود.»

  فزونی جمعیت تهران از دهه‌ی ٤٠

  به گفته‌ی افروند در دهه‌ی ٤٠ و ٥٠، شمار جمعیت تهران فزونی می‌گیرد و پیامد آن نادیده گرفتن چارچوب‌های هنرمندانه‌ی معماری است، و نیز ساخت شهرک‌هایی پیرامون تهران. همانند: نارمک، گیشا و نازی‌آباد. او گفت: «این روند پس از انقلاب نیز ادامه می‌یابد. تا بدان‌جا که استراتژی روشنی برای نگهداری بافت تاریخی تهران دیده نمی‌شود.»
  قدیر افروند در پایان گفت: «هرچند کاوش‌های باستان‌شناسی که در چیذر، قیطریه، دروس و کهریزک شده است، نشان از تمدن چند هزار ساله‌ی تهران دارد، اما این شهر را باید روستازاده‌ای نامید که سرانجام به سلطنت رسید.»  
  این سخنرانی در پسین یکشنبه ٨ آبان در بنیاد فرهنگی جمشید جاماسیان انجام شد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی