ماجرایی از رضا شاه
به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/0/03/%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B4%D8%A7%D9%87_%D9%88_%D8%A2%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D8%B1%D9%83.jpg

رضا شاه به اتفاق هیئت همراه به ترکیه مسافرت میکنه که تنها مسافرت خارجی رضا شاه بود.
وقتی آخر شب پس از صرف شام و شب نشینی رضا شاه به اتاقش
میره میبینه یه دختر جوان و زیبای ترک تو اتاقش منتظرشه.
با عصبانیت یه نفرو صدا میزنه و میگه این خانم اینجا چیکار میکنه؟
اون شخص میگه آتاتورک گفتن این خانوم پیشتون باشه که تا صبح شما ...تنها نباشین.
رضا شاه از اون خانوم میخواد اتاقو ترک کنه.
وقتی همراهان رضا شاه پرسیدن چرا دختر به این زیبایی رو فرستادین رفت؟
رضا شاه در پاسخ برگشت و گفت: من امشب رو تا صبح با این دختر می خوابیدم
فردا که آتاتورک به ایران اومد من کی رو بفرستم پیشش؟
تمام زنان و دختران ایران ناموس منند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : دو شنبه 12 تير 1391برچسب:رضاخان,رضاشاه,آتاتورک,آتاترک,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی