اقتصاد
به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


اصول اقتصاد

تعجبی نیست که "اصول اقتصاد" مفاهیم متفاوتی دارد. دو مفهوم اصلی از "اصول" وجود دارد:
•اصول اقتصادی که مربوط به ایده "اصول زندگی اقتصادی" است. لیست 10 اصل مانکیو (Mankiw) که در زیر به آن اشاره می‌کنیم نمونه خوبی از این دیدگاه است. اینها اصولی هستند که نشان می‌دهد اقتصاد چطور عمل می‌کند (یا باید عمل کند)، از اینرو، به اقتصاد یا فعالان اقتصادی اشاره دارد. تصور می‌شود که به موازات قوانین یا اصول علوم طبیعی می‌باشند.
•اصول اقتصاد که به روش‌ها و مفاهیم اصلی که اقتصاددانان استفاده می‌کنند و درنتیجه به تحلیل اقتصادی اشاره دارد. در این دیدگاه، واژه "علم اقتصاد" به اصل اشاره دارد نه اقتصاد. این نوع اصول معمولاً در کتاب‌ها با مفهوم اول درهم‌آمیخته است. یافتن لیست‌های اصول انجام اعمال اقتصادی دشوارتر است. برای روشن کردن مفاهیم اصلی که تحلیل و دیدگاه اقتصاددانان را شکل می‌دهد، چنین لیستی ارائه کرده‌ایم.


10 اصل علم اقتصاد مانکیو

افراد چطور تصمیم گیری می‌کنند
•افراد با مبادلات مواجه می‌شوند. برای گرفتن یک چیز، باید دست از چیز دیگری بکشید. تصمیم گیری نیاز به مبادله یک هدف درمقابل هدف دیگر دارد.
•هزینه یک چیز چیزی است که برای گرفتن آن، دست از آن می‌کشید. افراد تصمیم‌گیرنده باید هزینه‌های آشکار و ضمنی اعمل خود را در نظر داشته باشند.
•افراد منطقی به مسائل حاشیه‌ای فکر می‌کنند. تصمیم‌گیرنده‌های منطقی فقط زمانی وارد عمل می‌شود که سود حاشیه‌ای آن عمل از هزینه حاشیه‌ای آن بیشتر باشد.
•افراد به انگیزش‌ها واکنش می‌دهند. رفتارها برحسب تغییر هزینه‌ها و سودها تغییر می‌کنند.


اقتصاد به طور کل چطور عمل می‌کند
•تجارت می‌تواند موجب ارتقاء همه شود. تجارت به هر کس این امکان را می‌دهد که در فعالیت‌هایی که خوب عمل می‌کند، متخصص شود. با تجارت با دیگران، افراد می‌توانند انواع مختلفی از کالاها و خدمات را دریافت کنند.
•بازارها معمولاً راه خوبی برای سازماندهی فعالیت اقتصادی هستند. خانه‌ها و شرکت‌هایی که در اقتصاد بازاری در ارتباطند، طوری عمل می‌کنند که گویی توسط یک "دست نامرئی" هدایت می‌شوند که بازار را به سمت تخصیص موثر و کارامد منابع می‌برد. متضاد این فعالیت اقتصادی است که توسط یک برنامه‌ریز مرکزی در دولت تنظیم و سازماندهی می‌شود.
•گاهی دولت‌ها می‌توانند درآمد بازار را تقویت کنند. وقتی بازاری نتواند منابع را به طور موثر و کارامدی تخصیص دهد، دولت می‌تواند از طریق سیاست‌های عمومی، درآمد را تغییر دهد. نمونه‌های آن اصلاحاتی است که درمقابل کالاهای انحصاری و آلودگی هوا تنظیم شده است.


افراد چطور رابطه برقرار می‌کنند
•استاندارد زندگی یک کشور به توانایی آن برای تولید کالا و خدمات بستگی دارد. کشورهایی که کارگران آن میزان قابل‌توجهی کالا و خدمات در هر واحد زمانی تولید می‌کنند، دارای استاندارد زندگی بالایی هستند. به همین ترتیب، با رشد و پیشرفت تولید و بازده یک ملت، درآمد متوسط آن نیز افزایش می‌یابد.
•زمانیکه دولت پول زیاد چاپ کند، نرخ‌ها افزایش می‌یابد. زمانیکه دولتی مقدار قابل‌توجهی از پول کشور خود را تولید می‌کند، از ارزش آن پول کاسته می‌شود. درنتیجه آن، قیمت‌ها بالا رفته و برای خرید کالاها و خدمات نیاز به مقدار بیشتری از همان پول است.
•جامعه با مبادله کوتاه‌مدتی بین تورم و بیکاری مواجه می‌شود. کاهش تورم معمولاً موجب افزایش موقتی بیکاری می‌شود. برای درک تاثیرات کوتاه‌مدت تغییر مالیات‌ها، خرج و مخارج دولت و سیاست پولی، این مبادله ضروری است.


10 اصل علم اقتصاد اسلِم‌بک (Slembeck)(بعنوان یک اصل)

· کمیابی: اقتصاددانان موقعیت‌هایی را مطالعه می‌کنند که در آن تقاضا یا نیاز از ابزار بالاتر است. درنتیجه، افراد مجبور به انتخاب کردن می‌شوند.

· عقلانیت: تصور می‌شود که انتخاب‌ها و تصمیمات مردم را هدایت می‌کند. آنها به طور سیستماتیک همه مزایا یا معایب همه انتخاب‌ها را بررسی می‌کنند.

· اولویت‌ها: افراد اولویت های مشخص و ثابتی دارند که به آنها این امکان را می‌دهد برای همه انتخاب‌ها تسهیلاتی را در نظر بگیرند و گزینه‌ای را انتخاب کنند که تسهیلات بیشتری داشته باشد.

· محدودیت ها: افراد با موانعی مواجه می‌شوند که نمی‌توانند خودشان آنها را تغییر دهند و درنتیجه باید آنها را بعنوان چیزی ثابت بپذیرند (مثل بودجه، هزینه ورودی و از این قبیل). بیشینه سازی همیشه محدود به محدودیت‌هاست.

ادغام چهار نکته اول، "رویکرد انتخاب منطقی" علم اقتصاد نئوکلاسیک را می‌سازد.
•هزینه فرصت تحت‌تاثیر کمیابی و نیاز به انتخاب کردن است. همه انتخاب‌ها همیشه شامل هزینه فرصت هستند زیرا تصمیمگیری به نفع یک گزینه همیشه به معنای تصمیم‌گیری به ضد بقیه گزینه‌هاست. هزینه فرصت دو جنبه اصلی دارد: 1) انتخاب‌های به حداکثررساننده تسهیلات که تحت تاثیر این است که هزینه فرصت حداقل باشد. 2) وقتی هزینه فرصت زیاد می‌شود، انتخاب‌ها باید بازنگری شوند.
•اصل اقتصادی کاربرد عقلانیت در موقعیت‌های کمیابی است: به حداقل رساندن هزینه باتوجه به یک هدف مشخص (مثلاً سطح تسهیلات) یا به حداکثر رساندن تسهیلات به ازای یک سطح هزینه یا ورودی مشخص. ازاینرو اصل اقتصادی موقعیت‌هایی را به صورت به حداکثر یا حداقل رساندن مشکل شکل می‌دهد و اجازه ارزیابی کارایی را نیز ایجاد می‌کند. این دو فرمول نباید با هم ادغام شوند!
•کارایی فعالیت‌ها، قوانین، معاملات و توزیعات، موضوعی اصلی در تحلیل اقتصادی است. کارایی معمولاً از نظر اصل اقتصادی (به حداقل رساندن هزینه یا به حداکثر رساندن تسهیلات) یا معیار پارتو (Pareto) (باتوجه به معاملات و توزیعات) سنجیده می‌شود.
•تحلیل حاشیه‌ای یک راه معمول نگاه کردن به مشکلات برای اقتصاددانان است. آنها تصمیمات را از نظر سود و هزینه‌های حاشیه‌ای تحلیل می‌کنند. این نوع تحلیل در بین غیراقتصاددانان غیرمعمول است.
•تعادل موضوعی بنیادی در تحلیل اقتصادی است. نمونه‌های اقتصادی اصلی با مقایسه دو (یا بیشتر) معادله (آمار مقایسه‌ای) سروکار دارند. اقتصاددانان از نظر معادلات فکر می‌کنند که موقعیت‌هایی است که هیچکس تمایلی به تغییر رفتار خود نداشته باشد. تعادل ناش (Nash)بنیادی‌ترین فرمول ایده تعادل در اقتصاد است.
•تئوری بازی رویکردی برای بررسی و مطالعه موقعیت‌های وابستگی است که در آن افراد تمایل به فکر یا عمل کردن استراتژیکی دارند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی